آن «تتلو» چطور تبدیل به این «تتلو» شد؟
تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۴۴۸۷۰
«تتلو» حالا خوب بلد است که خودش را هرچند وقت یک بار سر زبان بیندازد. او بازیگر خوب و پرطرفداری است به خصوص برای گردانندگان سایتهای شرطبندی و برخی فعالان بازار رمز ارز!
به گزارش ایسنا، امیرحسین مقصودلو معروف به «تتلو» و طرفدارانش خیلی وقت است به عنوان یک پدیده توسط روانشناسان و جامعهشناسان مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تتلو خودش به تنهایی یک ژانر است. یک ژانر پر طرفدار که هر کاری دلش بخواهد میکند. فراخوان دعوت به حرمسرای شخصیاش را منتشر میکند، کنسرت میگذارد و با فحاشی زیاد به هوادانش، کنسرت را کنسل میکند و خیلی کارهای دیگر که در همه آنها رهاست؛ رها و بیپروا آنقدر که این آخری حتی وعده خودکشی روی استیج کنسرت را هم دادهاست!
پسر آرامی که از همه مرزها عبور کردتتلو فعالیتش را از سال ۱۳۸۳ از زیرزمین آغاز کرد. فعالیت ابتدایی او در بستر یک وبلاگ شخصی که آن را با دوستش ایجاد کرده بود، شکل گرفت. در سال ۱۳۹۰، تتلو نخستین آلبومش را با نام «زیر همکف» منتشر کرد.
تتلوی دهه ۸۰ یک رپر جوان با ویژگی و مختصات خاص این موسیقی بود که خطای اصلی اش در زیرمینی بودن او خلاصه میشد. اولین بازداشت او در سال ۱۳۸۷ بود وقتی خبری تحت عنوان «بازداشت خواننده معروف و مبتذل رپ» در رسانهها منتشر شد.
او به قید وثیقه آزاد شد و سال ۱۳۹۲ آلبوم «تتلیتی» را منتشر کرد. بازداشتهای او در سالهای ۹۲ و سالهای ۹۵ باز هم تکرار شد؛ بازداشتی که به دلیل توهین او به بازپرس پروندهاش بود.
این روال ادامه داشت تا اینکه از پسری که از زندگی فقط موسیقی را میخواست، موجود دیگری زاییده شد که از همه مرزها عبور میکرد. اظهار جملات توهینآمیز علیه زنان از اولین طغیانهای او بود. ۱۳ آبان ۱۳۹۷، اینستاگرام اعلام کرد که اکانت امیر تتلو را بستهاست؛ به این دلیل که او «جملاتی توهینآمیز علیه زنان» بهکار برد و از هواداران مرد خود خواسته تا «زنان را کتک بزنند یا به آنها توهین کنند».
تتلو تا پیش از بسته شدن حسابش حدود ۴ میلیون نفر دنبال کننده داشت و پس از این اتفاق نه تنها کوتاه نیامد بلکه با حساب کاربری جدید به فعالیت خود در اینستاگرام ادامه داد.
۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ حساب تازه اینستاگرام تتلو که بیش از ۴/۴ میلیون دنبالکننده داشت برای بار دوم بسته شد. این بار ماجرا این بود که او در چند استوری نوشت که قصد دارد «حرمسرا» راهاندازی کند و از دختران ۱۵ تا ۲۰ ساله خواست که به «حرمسرای» او بیایند.
انتشار این استوریها که به دعوت برای رابطه جنسی تعبیر شد با واکنش منفی و شدید برخی کاربران توییتر و روزنامهنگاران ایرانی و ترک مواجه شد. موجی از انتقادها به امیرحسین مقصودلو برای آنچه ظاهراً درخواست رابطه جنسی با دختران زیر سن قانونی بوده به راه افتاد.
چند نفر از فعالان حقوق زنان و روزنامهنگاران، با ترجمه مطالب تتلو از اینستاگرام خواستند تا حساب او را ببندد. نهایت اینستاگرام اکانت تتلو را بهطور کامل حذف کرد.
سخنگوی شرکت «فیسبوک» که اینستاگرام زیرمجموعه آن است، گفت: «ایمنی اعضا اولویت اصلی ماست و ما محتوایی که از کودکان بهرهبرداری میکند یا آنها را به خطر میاندازد را تحمل نمیکنیم. ما حساب امیر تتلو را به دلیل نقض سیاستهای خود از کار انداختیم و او دیگر اجازه حضور در اینستاگرام را نخواهد داشت.»
حالا دیگر او یک یاغی ناکام بود. خبری از کنسرت و مجوز نبود و ازطرفی تنها راه ارتباطی تتلو با مخاطبانش هم برای همیشه از دست رفته بود. پس از ناکامی تتلو برای بازگشت به اینستاگرام، او یک شبکه اجتماعی دیگری را برای ارتباط با مخاطبان خود انتخاب کرد. تتلو در کانال تلگرام خود از همه هوادارانش خواست که اینستاگرام را ترک کرده و به یوتیوب بپیوندند.
پس از بازگشت تتلو به یوتیوب، او تصمیم به رکورد یوتیوب گرفت و از هوادارانش خواست که زیر پست «یه سرم به ما بزن» در یوتیوب کامنت بگذارند و کامنت هواداران به بیش از ۱۹ میلیون رسید و رکورد کامنت یوتیوب در جهان را زد.
پسری که پیش از این فقط دنبال مجوز از دفتر موسیقی وزارت ارشاد بود و اوج خودنماییش حضور در تمرینات پرسپولیس بود حالا خودش برای خودش هر مجوزی را صادر میکرد؛ صدور مجوز شخصی برای هر عمل غیر اخلاقی مثل توهین به مقدسات، امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) و... او در نهایت تتلویی شد که دیگر خدا را هم بنده نبود و فحاشی و به کاربردن الفاظ رکیک تنها ابزار تتلو برای ارتباط با مخاطبش بود.
عشق حقیقی یا سریال شبانه در اینستاگرامخیلیها میگویند او فقط بازیگر یک فیلمنامه قوی است که سناریوی آن را گرداننده اصلی سایتهای شرطبندی و برخی فعلان رمز ارز نوشتهاند. سناریویی که علاوه بر تتلو بازیگران زیادی دارد.
این سناریوی قوی دیگر فقط خلاصه در چند پست اینستاگرامی و ویدئوهای یوتیوب نیست؛ یک سریال بلند با چند نقش اصلی است که در تمام سریال در حال عاشق شدن، فارغ شدن، ازدواج و طلاق نمایشی هستند. سریالی که فقط دنبال فالور زیاد است برای تبلیغ سایتهای شرطبندی!
قرارداد بازی در این سریال بی سر و ته آنقدر چرب و پر و پیمان هست که هر جوان جویای شهرتی را جذب خودش کند؛ مثل سحر قریشی که تصمیم به جلای وطن گرفت تا برای مدتی با تتلو نقش یک زن و شوهر عاشق را بازی کنند.
دستمزد حضور در این نقش، آنقدر اغوا کننده بود که سحر قریشی تصمیم گرفت از خیر صورتش هم بگذرد و با تتوهای رنگی روی دست و صورتش مخاطب جذب کند. نقشی که در کمتر از یک سال تمام شد و سحر قریشی که حالا در این بازی علاوه بر پول بیش از ۵ میلیون فالوئر عایدش بود، اعلام کرد که این رابطه (به قول خودش ازدواج) تمام شده و تتلو او را گول زده بوده است.
آرامه اعتمادی (منتقد سینما) چندی پیش از پشت پرده این بازی پرده برداشت و در توییتی نوشت: «ازدواج سحر قریشی و امیر تتلو، یک معامله دو ساله و چندصد میلیاردی با اسپانسری یک رمز ارز و بازدید یوتیوب است. یک تهیهکننده بنام سینما، در این سناریو دخیل است که بیست میلیارد سهم خالص او از این ماجراست. دوبی بودن قریشی در همین سناریوست. تتلو در آهنگ جدیدش هم اشاره به رمزارز دارد».
ورود تتلو به دنیای رمز ارزهاراهاندازی یک ارز دیجیتال توسط تتلو در خردادماه سال ۱۴۰۰ که سر وصدای زیادی را در جامعه کریپتو به پا کرد، میتواند مهری بر تایید این ادعا باشد. از آنجایی که خود این خواننده اطلاعاتی در مورد بازار رمزارزها نداشت، فردی به نام هومن کرمی، مسئولیت این پروژه را بر عهده گرفته بود.
توکن TNT در تاریخ ۲۱ خرداد سال گذشته به صورت عمومی عرضه شد؛ توکنی هم که به نام تتلو ساخته شد، پر از مشکل بود. تتلو بارها از کرمی در مورد عدم انتشار «وایت پیپر» این توکن پرسیده بود و او در جواب میگفت که به دلیل مسائل مربوط به ترجمه، انتشار آن به تعویق افتاده است.
اما بعد از گذشت یک هفته، تتلو اعلام کرد که این پروژه منتفی است و کرمی کلاهبردار است. به گفته تتلو، هدف اصلی کرمی از راهاندازی توکن جدید TNT، این بوده که با استفاده از شهرت تتلو، توکن CCN خود را بالا بکشد. این خواننده آن زمان در توییتی نوشت که کرمی باید یک میلیون دلار خسارت به وی پرداخت کند.
اما اینکه تتلو به تازگی در یکی از آثارش مشخصا از رمز صحبت کرده است، یعنی این بازی کماکان ادامه دارد. این طور که چندی پیش در برنامه کلاب هاوس به به طرفدارانش اعلام کرد با استفاده از یک ارز دیجیتال خواهند توانست، آهنگهایش را خریداری کنند. همچنین در آینده، امکان خرید بلیطهای کنسرت و توکنهای غیرقابل تعویض (NFT) این خواننده هم با استفاده از این رمزارز فراهم خواهد شد.
این طور که به نظر میرسد میان تتلو، سحر قریشی و پروژه رمز ارز ارتباط مستقیم وجود دارد.
اینکه «تتلو» الان در زمین چه کسی بازی میکند و در ازایش چه چیزی دریافت میکند، قطعا موضوع مهمی است، اما پرسش مهمتر این است که چرا تتلو بعد از این همه دست و پا زدن برای دریافت مجوز در ایران بر خلاف سایر خوانندگان زیرزمینی به جایی نرسید و چرا مدیران موسیقی هیچ وقت او را ندیدند؟
ما با آدمی روبرو هستیم که موسیقی را فهم کرده استرضا مهدوی (موسیقی دان و مدیرکل اسبق مرکز موسیقی حوزه هنری) در تحلیل شخصیت «تتلو» میگوید: «ما با آدمی روبرو هستیم که موسیقی را خوب فهم کرده و در هر گونه از موسیقیهای غیراستاندارد که باشد، میتواند به عنوان یک مجری توانمند مورد توجه قرار گیرد. اما از بد حادثه و به دلیل مسائلی که خودش بارها به آن اشاره کرده، کودکی و روند طبیعی خوبی در زندگانی نداشته و برای همین دچار عقده و کمبودهایی است که دوست دارد، به هر طریق دیده شود.»
این نوازنده سنتور معتقد است: «در سالهای اخیر جوامع به سمتی، رفته که مردم از هنرمندشان، انتظار «شقالقمر» دارند! در گذشته وقتی هنرمندی کار شاخصی ارائه میداد، مردم تا مدتهای طولانی از آن اثر لذت میبردند و با آن زندگی میکردند، اما از دهه هشتاد تا کنون با نفوذ بی رویه فضای مجازی در زندگی مردم و با وجود حجم زیاد اطلاعاتی که بدرد هر کسی هم نمیخورد، توقع مخاطب از هنرمند حتی هفتهای یک اثر نیست؛ بلکه لحظهای شده است و توقع دارند هنرمندان در هر فرصتی یک اتفاق رقم بزنند!»
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: «گاهی وقتها از هنرجو یان و دانشجوهایم میپرسم که چرا این موسیقیهای رپ با الفاظ رکیک را در تلفنهای همراهتان ذخیره میکنید و گاه به گاه گوش میدهید؟ میگویند ما از نوع تفاوت این آدمها با دیگران لذت میبریم. از آن تاثیر نمیگیریم، اما بدمان نمیآید مثلا یک ساعت در فضای متفاوت تری موسیقی گوش دهیم. به زعم بنده حقیقتا لازم است در یک میزگرد جدی در فضای دانشگاهی و رسانهای در این باره بحث و چالش پیش بیاید. دانشجویان من در رشتههای فرهنگی و علوم انسانی و تربیتی تحصیل میکنند و موسیقی برایشان جنبه سرگرمی دارد. آنها میخواهند در کنار فضای جدی که در زندگی روزمره دارند با موسیقی سرگرم شوند و نگاه کارشناسانه به آن ندارند، اما من و امثال بنده دغدغه موسیقی داریم و به این موضوع حساس هستیم. متاسفانه متولیان امر، خیلی به حرف جماعت کارشناس موسیقی در سطوح مختلف توجه نمیکنند.»
این موسیقی پژوه میگوید: «تتلو موسیقیای به مخاطبش ارائه میدهد که مشخصا نمیتوانم بگویم این موسیقی خوب است یا بد است. او از بهترین تکنولوژی زمان برای تولید آثار بهره میبرد و فارغ از کلامهای زشت و نامربوطی که به کار میبرد، برای موسیقیاش تلاش میکند و بی شک مشاورانی کارآزموده هم دارد. اما گویی هیچ گاه حرف شنوی از معلمانش نداشته تا برخی بایدها و نبایدها و بنیان روفتار و منش جهان هستی در عالم هنر را برایش معنا بخشی و تفهیم کنند.»
تتلو یک پسر آرام بود که فقط مجوز میخواستاین موسیقی دان با اشاره به فعالیتهای سابق تتلو در ایران میگوید: «زمانی که در ویدئویی تبلیغاتی از «تتلو» منتشر شد؛ «تتلو» در آن ویدئو، یک پسر آرام بود که صرفا مجوز میخواست برای ادامه فعالیتش بدون جنجال و نشان میداد که اهلیت هم دارد، اما در کنار مدیران وزارت ارشاد وقت، مسئول و مشاوری نبود که به این موضوع توجه کند؟! متاسفانه قد و قامت مشاوران و معاونان بیشتر مواقع کوتاهتر از مدیران بالادستی است. در دولت احمدینژاد درخواستهایی از خوانندههای خارجنشین بود که به ایران برگردند، اما مدیر وقت موسیقی توان مدیریتی قوی نداشت و مستاصل در امضای یک آلبوم ماند و «حبیب» خواننده بی گناه با صدای ویژه و مولف عاقبت از غصه دق کرد.»
مهدوی تاکید میکند: «مگر در دورهای «تتلو» روی ناو نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی نرفت و برای خلیج همیشه فارس و تمامیت ارضی کشور نخواند و از تلویزیون هم تصاویری کوتاه به نمایش درآمد؟ حرف من این است که تتلو اهل بود، رام بود و حاضر بود برای دریافت مجوز، حداقل در مجامع رسمی عقدهها و کمبودهایش را کنار بگذارد، اما این اتفاق مثل بسیاری دیگر از بی تدبیریها، به هر دلیل اتفاق نیفتاد.
تتلو میتوانست با مجوز و تحت کنترل کار کند و اجراهای خارجیاش را هم زیر نظر ضوابط کشورش داشته باشد. او در سالهایی که برای کسب مجوز تلاش کرد، فقط توهین و بیمهری و بی توجهی دید و طبیعی است پس از سالها نتیجه نگرفتن به آن طرف آب برود و ژست اپوزیسیون هم بگیرید و ماجراها و بی اخلاقیها پشت سرهم؛ خیلیها این طور وقتها این رفتار را میکنند تا خارجیها حمایتشان کنند و آنها هم شروع میکنند به نارواییها! اعتقاد دارم باید جذب حداکثری داشته باشیم. از زاویه دیدگاهی «تتلو» را مقصر وموضوع اصلی نمیدانم ... بلکه برخی مدیران که به هردلیل محافظه کار هستند و گاهی پوست خربزه زیر پای آدمها و هنرمندان ساده دل میاندازند و آنها را غیر مستقیم روانه آن ور آب میکنند!»
از یک بیمار روحی یا جسمی چه انتظاری میرود؟ مگر نه آن که باید از سر مهرورزی و مدارا درمانش کرد؟ هنرمندان که از دیگر طبقات جامعه حساس ترند و کاربردی تر. بخشی از مظلومیت فرهنگی ما نشات از نا مَداریها و رفتارهای بگیر و ببندی است و نه فرهنگی و ارشاد مآبانه.
ماجرای مهاجرت محسن نامجو چه بود؟مهدوی با اشاره به زمان مدیریتش در مرکز موسیقی حوزه هنری توضیح میدهد: «در مرکز موسیقی ما «پروژه سه محسن» داشتیم. برنامههایی برای محسن چاوشی، محسن نامجو و محسن یگانه داشتیم. این سه نفر از نظر ممیزی ارشاد اصطلاحا زیرزمینی کار میکردند. قابلیت این را داشتند که فعالیت مجاز داشته باشند و به زعم بنده ناتوانی کارشناسان و طراحی مدیریتی بود که نام مصطلح غلط زیر زمینی گرفتند. اینان تولیدات خانگی داشتند و به توسعه موسیقی و هنر میاندیشیدند از مراتبی دیگر... وقتی بخشی از آلبوم «ترنج» نامجو را با مجوز خود منتشر کردیم او راضی بود،، چون میخواست در بین هموطنان و کشورش کار کند. کارها داشت خوب پیش رفت، اما بخشی از بدنه مدیریتی معاونت هنری ارشاد پس دو مجوزی که به او دادند برای موسیقی تئاتر عاشورایی و تولید کتاب صوتی سپس بدلایل نامعلومی سنگاندازی کردند تا نامجو برود و رفت. نامجو کسی بود که در محفل «در حلقه رندان» حوزه هنری در تالار اندیشه برنامهها اجرا میکرد. اما عدهای از ارشادیهای وقت، هنگام بررسی آلبومش، روی کاغذ نوشتند: این موسیقی نیست..؟!»
این منتقدهنری اضافه میکند: «تتلو را راحت میشد، در ایران نگه داشت، اما متاسفانه ما میان برخورد سلبی و ایجابیمان مرز مشخصی نداریم. هنوز جایگاه رافت اسلامی را پاس نمیداریم. موضوع اینجاست که بعضی جوانان ایرانی چند سالی است به دنبال این هستند که مجوز نگیرند؛ چرا که آنطرفتر با آغوش باز پذیرفته میشود و این خیلی خطرناک است.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: تتلو سحر قریشی رمز ارز سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۴۴۸۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حال موسیقی ایران خوب است
«بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. » این بخشی از گفتههای علیرضا طلیسچی، خواننده شناختهشده و پرطرفدار پاپ است که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند، تثبیت کند.
به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری، تولید و پخش رئالیتیشوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامهها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شبهای مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش میکند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار میدهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.
سریال «شبهای مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدیپور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناختهشده و پرطرفدار پاپ است؛ خوانندهای که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تکآهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه «شبهای مافیا» میگوید و در بخشهای دیگری از این گفتوگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود. چطور شد که در برنامه «شبهای مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما بهنظرم «زودیاک» شیکتر است و پیچیدگیهایش بازی را برای بیننده جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟
شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد کنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند، اما اینکه این برنامهها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکیدو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام، اما علاقه نه، چون بهنظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی بهصورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون میآید و خودش را ترمیم میکند.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعههای موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار اینطور دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته میکنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید، میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانوادهاش کنار میگذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی داشتهایم که با یک قطعه روی صحنه آمدهاند و بقیه قطعههایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده و بهتدریج معروف شدهاست. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر میکردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.
رئالیتیشوها توانستهاند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی را متحول کنند
در چند سال اخیر پلتفرمها به کاربران امکان میدهند فیلمها و سریالها را بهصورت آنلاین تماشا کنند و بهسرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شدهاند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریالهای پخششده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرمهای نمایش خانگی و تلویزیون نشان میدهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کمکردن حساسیتهایی سعی در جذب هنرمندان و چهرههای مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرمهای پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتیشوها و برنامههای مسابقه که در شبکه نمایش خانگی تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز بهوجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمیتواند اوقات فراغت خود را پر کند. بنابراین از یکسو پلتفرمهای گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریالهای خود توانستهاند با تمرکز بر جذابیتهای داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامههای مختلف نشان دادهاند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخشهایی موفق شدهاند.
البته دامنه صنعت سرگرمی آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانستهایم رقابتی با برنامههای خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامهها توانستهاند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصلهای آن را دنبال میکنند.
VODها طیف گستردهای از فیلمها و سریالها را از سراسر جهان به کاربران ارائه میدهند. این امر بهمعنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیتهای برنامههای روتین است.
نمیتوان منکر این موضوع شد که پلتفرمهای نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلمها و سریالهای ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کردهاند. این امر منجر به ایجاد شغلهای جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VODها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا میکنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهمتری ایفا کنند. با رفع چالشهای موجود، VODها میتوانند به گزینهای محبوبتر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و بهطور قابلتوجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.
انتهای پیام